۱- ابیات زیر را بخوانید و آنها را تقطیع کنید.
چشم دل باز کن که جان بینی / آنچه نادیدنی است آن بینی (هاتف)
پایه های آوایی | چش م دل با | ز کن ک جان | بی نی |
پایه های آوایی | آن چ نا دی | د نیس ت آن | بی نی |
وزن | فاعلاتن | مفاعلن | فع لن |
نشانه های هجایی | ـ U ـ ـ | UـUـ | ـ ـ |
***
ای مهر تو در دل ها وی مُهر تو بر لب ها / وی شور تو در سرها وی سرّ تو در جان ها (سعدی)
پایه های آوایی | ای مه ر | ت در دل ها | وی مُه ر | ت بر لب ها |
پایه های آوایی | وی شو ر | ت در سر ها | وی سر ر | ت در جان ها |
وزن | مفعول | مفاعیلن | مفعول | مفاعیلن |
نشانه های هجایی | ـ ـ U | Uـ ـ ـ | ـ ـ U | Uـ ـ ـ |
***
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ / بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟ (شهریار)
پایه های آوایی | آ م دی جا | نم ب قر با | نت و لی حا | لا چ را؟ |
پایه های آوایی | خر رم ک | ند چ من را | با را ن | صب ح گا هی |
وزن | فاعلاتن | فاعلاتن | فاعلاتن | فاعلاتن |
نشانه های هجایی | ـUـ ـ | ـUـ ـ | ـUـ ـ | ـUـ ـ |
***
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم / که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم (مولوی)
پایه های آوایی | بیا تا قد | ر یک دی گر | ب دا نیم |
پایه های آوایی | ک تا نا گه | ز یک دی گر | ن ما نیم |
وزن | مفاعیلن | مفاعیلن | فعولن |
نشانه های هجایی | Uـ ـ ـ | Uـ ـ ـ | Uـ ـ |
***
کی رفته ای ز دل که تمنّا کنم تو را؟ / کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را؟ (فروغی بسطامی)
پایه های آوایی | کی رف ت | ای ز دل ک | ت من نا ک | نم ت را |
پایه های آوایی | کی بو د | ای ن هف ت | ک پی دا ک | نم ت را |
وزن | مفعول | فاعلات | مفاعیل | فاعلن |
نشانه های هجایی | ـ ـ U | ـUـ ـ | Uـ ـ U | ـUـ |
***
آینه ار نقش تو بنمود راست / خودشکن، آیینه شکستن خطاست (نظامی)
پایه های آوایی | آ ی ن ار | نق ش ت بن | مو د راست |
پایه های آوایی | خد ش ک نا | یی ن ش کس | تن خ طاست |
وزن | مفتعلن | مفتعلن | فاعلن |
نشانه های هجایی | ـ UU ـ | ـ UU ـ | ـ Uـ |
***
اگر پای در دامن آری چو کوه / سرت ز آسمان بگذرد در شکوه (سعدی)
پایه های آوایی | ا گر پا | ی در دا | م نا ری | چ کوه |
پایه های آوایی | س رت زا | س مان بگ | ذ رد در | ش کوه |
وزن | فعولن | فعولن | فعولن | فعل |
نشانه های هجایی | Uـ ـ | Uـ ـ | Uـ ـ | Uـ |
۲- نمونۀ زیر را از نظر ویژگی های قلمرو زبانی بررسی کنید.
جهانا چه بدمهر و بدخو جهانی / چو آشفته بازار بازارگانی
به درد کسان صابری اندرو تو / به بدنامی خویش همداستانی
به هر کار کردم تو را آزمایش / سراسر فریبی، سراسر زیانی
و گر آزمایمت صد بار دیگر / همانی همانی همانی همانی (منوچهری)
سادگی زبان، کمی واژگان عربی و بیگانه در سنجش با دوره های پسین، کهنه بودن برخی از واژگان مانند: بازارگان و آزمایمت، دو حرف اضافه برای یک متمم، کاربرد «اندر» به جای «در»
۳- نمونه های زیر را از نظر ویژگی های سبکی بررسی کنید.
الف)
شیخ ما را گفتند: «که فلان کس بر روی آب می رود». گفت: «سهل است چغزی و صعوه ای نیز بر روی آب می رود». گفتند: «فلان کس در هوا می پرد ». گفت: «زغن و مگس نیز در هوا می پرد». گفتند: «فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری می رود». شیخ گفت: «شیطان نیز در یک نفََس از مشرق به مغرب می رود.»
این چنین چیزها را چندان قیمتی نیست. مرد آن بُوَد که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخُسبد و بخرد و بفروشد و در بازار در میان خلق، ستد و داد کند و زن خواهد و با خلق درآمیزد و یک لحظه از خدای غافل نباشد.» (اسرارالتوّحید، محمّدبن منوّر)
قلمرو زبانی: واژگان عربی: مانند صعوه، سهل، خلق، غافل، کاربرد واژگان کهن؛ مانند: چغز، وزغ، بخسبد، درآمیزد، کاربرد جمله های کوتاه، رواج نثر داستانی و عرفانی، / قلمرو ادبی: بهره گیری از آرایه های ادبی در نثر: تناسب (صعوه و چغز/ زغن و مگس ...) تضاد: داد و ستد، خریدن و فروختن، مغرب و مشرق، واج آرایی، واژه آرایی
ب )
زیرک گفت: آورده اند که زغنی بود، چند روز بگذشت تا از مور و ملخ و هوّام و حشرات که طعمۀ او بود، هیچ نیافت که بدان سدّ جوعی کردی. یک روز به طلب روزی برخاست و به کنار جویباری چون متصیدّی مترصّد بنشست تاا ز شبکۀ ارزاق شکاری درافکند. ناگاه ماهی ای در پیش او بگذشت، زغن بجست و او را بگرفت، خواست که فرو برد؛ ماهی گفت: تو را از خوردن من چه سیری بود؟ لیکن اگر مرا به جان امان دهی هر روزه ده ماهی از برف دی مهی سپید تر و پاکیزه تر بر همین جایگاه و همین ممر بگذرانم تا یکایک می گیری و به مراد دِل به کار می بری و اگر واثق نمی شوی، مرا سوگندی مغلظّ ده که آنچ گفتم، در عمل آرم. زغن گفت: بگو به خدا، منقار از هم باز رفتن و ماهی چون لقمۀ تنگ روزیان در آب افتادن یکی بود. چرخ از دهنم نواله در خاک افکند دولت قدحم پیشِ لب آورد و بریخت و او خایب و نادم بماند. (مرزبان نامه، سعد الدّین وراوینی)
قلمرو زبانی: کاربرد واژگان عربی: مانند: زغن هوام سدّجوع متصیّد مترصّد... قلمرو ادبی: تشبیه کنیاه/ کاربرد شعر در نثر رواج نثر داستان نویسی ن/ آوردن توصیف های فراوان
۴- انواع جناس را در ابیات زیر مشخّص کنید.
وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم دل بر عبور از سدّ خار و خاره بندیم (حمید سبزواری)
جناس همسان: / جناس ناهمسان: خار، خاره؛ باره، خاره
***
ای مرغ اگر پری به سر کوی آن صنم / پیغام دوستان برسانی بدان پری (سعدی)
جناس همسان: پری [۱- بپری؛۲- فرشته]
***
چو شد روز، رستم بپوشید گبر / نگهبان تن کرد بر گبر ببر (فردوسی)
جناس ناهمسان: گبر، ببر؛ بر، ببر؛ بر، گبر
***
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا / فراغت از تو میسّر نمی شود ما را (سعدی)
جناس ناهمسان: یارا، ما را
***
من که باشم در آن حرم که صبا / پرده دار حریم حرمت اوست (حافظ)
جناس ناهمسان: حرم، حریم / اشتقاق: حرم، حریم، حرمت
***
صبا خاک وجود ما، بدان عالی جناب انداز / بوَد کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم (حافظ)
جناس ناهمسان: نظر، منظر
***
من اوّل روز دانستم که با شیرین در افتادم / که چون فرهاد باید شست، دست از جان شیرینم (سعدی)
جناس همسان: شیرینم
۵- الگوی حروف قافیه را در ابیات زیر بنویسید.
پرسیدم از هلال که قدّت چرا خم است؟ / گفتا خمیدنِ قدم از بار ماتم است
مصوّت کوتاه + صامت ( ﹷ م)
بسی تیر و دی ماه و اردیبهشت / برآید که ما خاک باشیم و خشت (سعدی)
مصوّت کوتاه + صامت + صامت ( ﹻ هشت)
بوی بهارآمد، بنال ای بلبل شیرین نفس / ور پای بندی هم چو من، فریاد می خوان از قفس (سعدی)
مصوّت کوتاه + صامت ( ﹷ س)
صد شکر گویم هر زمان هم چنگ را هم جام را / کاین هر دو بردند از میان هم ننگ را هم نام را (قاآنی)
مصوّت بلند + صامت (ام)
چو شد روز رستم بپوشید گبر / نگهبان تن کرد بر گبر ببر (فردوسی)
مصوّت کوتاه + صامت+ صامت ( ﹷ بر)
این وبجا برای گسترش و آسانسازی آموزش علوم و فنون ادبی دهم ساخته شده است. خواهشمندم بازدیدکنندگان ارجمند مرا در بهبود این وبجا یاری رسانند. اگر متن یا برنامه سودمندی در دست دارید به رایانامه نگارنده بفرستید تا در این وبجا به نام خودتان به نمایش درآید.